ارد بزرگ در مورد ارزش همراهی زنان در انقلابات روزگار می گوید :
دریافت پیوند
فیسبوک
X
Pinterest
ایمیل
سایر برنامهها
ارد بزرگ فیلسوف کشورمان در مورد ارزش همراهی زنان در انقلابات روزگار می گوید : رستاخیزهای اجتماعی بدون همراهی زنان شجاع غیر ممکن است چرا که زن پرچمدار وارستگی ، پاکی و از خودگذشتگی ست .
در قرن بيست و يکم هر چيزي ممکن است تغيير ماهيت بدهد. مستند تلويزيوني هم در زمره فرآوردههايي است که به آرامي درحال دگرديسي است. به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، نويسنده وبلاگ "خبرنگاري تلويزيون" به نشاني http://abedini85.persianblog.ir در ادامه آورده است: يک مستندساز کرهيي گزارشي از پيشينه "رشته" را در نشست تخصصي سردبيران ارشد تلويزيوني به نمايش گذاشت. او اين فرآورده تلويزيوني را با هزينه ٨٠٠ هزار دلاري ساخته بود. ژاپنيها که شرقيترين کشور آسيايي هستند رشته را "رامن" و "اودن" مينامند. دهها نوع رشته با طعم و مزه گوناگون در ممالک شرق آسيا به صورت روزانه مصرف ميشود. ايرانيها هم گرچه رشته را به جاي"هاشي" با قاشق ميخورند، اما سابقه ديرينه در پخت آن دارند. مستند در تلويزيون پيش از اين به توليداتي اطلاق ميشد که واقعي و حقيقي بودند. اعتقاد بر اين است که دخل و تصرف در اين فرآورده از سنديت آن ميکاهد. فرآورده تصويري "رشته" ترکيبي از تصاوير واقعي و بهرهگيري از افکت صدا و انيميشن بو...
ارد بزرگ فیلسوف کشورمان در مورد اهمیت سکوت می گوید : گاهی با سکوت نیروی خویش را ، بهتر نشان می دهی . سایت فلسفه و نگاه ارد بزرگ http://falsafeheorodbozorg.blogspot.com
روزی از روزها، پادشاهی پیر که دو پسرش را در ستیز با دشمنان از دست داده بود، تصمیم گرفت برای خود جانشینی انتخاب کند. پادشاه تمام جوانان شهر را جمع کرد و به هر کدام دانه ی گیاهی داد و از آنها خواست، دانه را در یک گلدان بکارند تا دانه رشد کند و گیاه رشد کرده را در روز معینی نزد او بیاورند. پینک یکی از آن جوان ها بود و تصمیم داشت.... تمام تلاش خود را برای پادشاه شدن بکار گیرد، بنابر این با تمام توان تلاش کرد تا دانه را پرورش دهد ولی موفق نشد. به این فکر افتاد که دانه را در آب و هوای دیگری پرورش دهد، به همین دلیل به کوهستان رفت و خاک آنجا را هم آزمایش کرد ولی موفق نشد. پینک حتی با کشاورزان دهکده های اطراف شهر مشورت کرد ولی همه این کارها بی فایده بود و نتوانست گیاه را پرورش دهد. بالاخره روز موعود فرا رسید. همه جوان ها در قصر پادشاه جمع شده و گیاه کوچک خودشان را در گلدان برای پادشاه آورده بودند. پادشاه به همه گلدان ها نگاه کرد. وقتی نوبت به پینک رسید، پادشاه از او پرسید: پس گیاه تو کو؟ پینک ماجرا را برای پادشاه تعریف کرد... در این هنگام پادشاه دست پینک را بالا برد و او را جانشین خود اعلام کر...
نظرات
ارسال یک نظر